من ترانه ها را در... چشمانت


من سروده ها را در... لبات


 من نواختهارا در... دستانت 


من شعرو ترانه را... با دستانت

 

به دل هدیه دادم

 

کو ترانه ؟کو سروده؟

 

بی نواخت  دستانت محکوم به مردن است

 

 

م . ن



تاريخ : پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن , مترسک عاشق2 , منوچهر افتخارزاده, | 13:21 | نویسنده : م . ن |

سوسوی چراغ ماندنم هم


رویای با تو بودنش


سر نمی رسد چرا؟


شاید فردایی خریده من نمی دانم ...

 

م.ن



تاريخ : پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن , مترسک عاشق2 , منوچهر افتخارزاده,, | 1:45 | نویسنده : م . ن |

می شود چند درود بفرستم؟


تمبر ندارم ...


هزار بوسه بر پاکتش می زنم


پستچی محرم راز است


نمی بیند


آدرس را همه قاصدک ها می دانند


می پرسد


کلاغ مترسک پیر بوی آشناست


می رساندش

 

م . ن



تاريخ : پنج شنبه 22 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن , مترسک عاشق2 , منوچهر افتخارزاده,, | 1:35 | نویسنده : م . ن |

می خوانم باران...


صدایش روی شیروانی می آید


می نویسم تو...


بوی نمناک باران دیوانه ام می کند...


چشم می بندم ...


به رویا...!


من ...تو...


دشتی پر از گلهای سفید بابونه


باران.... آواز فاخته ...دستان پر مهر تو...


برقص... برقص...

 

زندگی همان چند ثانیه است...


در رویا من ...تو... باران.... فاخته...

 

و دنیا دنیا سفیدی بابونه وحشی...


آه قلم هم به دستم واریز اشک بی تو بودن می کند ...

 

 

م.ن



تاريخ : پنج شنبه 21 مرداد 1394برچسب:دلنوشته های م , ن , مترسک عاشق2 , منوچهر افتخارزاده,, | 23:30 | نویسنده : م . ن |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد